فیلمهای ماجراجویی قدیمی هالیوود با سفر به اعماق جنگلهای آمازون و قلمروهای ناشناخته بومیان را مردمانی وحشی و منفور نشان میدهد تا سرپوشی باشد
به نقل از مدیاخبر -محمدباقر صنیعی منش: اکران موفق فیلم «گشتگذار در جنگل» در هفته اول اکران، در کنار فیلمهای متفاوت دیگری مانند شوالیه سبز که یکی از فیلمهای مورد انتظار فصل تابستان قلمداد شده است، نشان میدهد که ژانر ماجراجویی هنوز یکی از ژانرهای بسیار پرطرفدار در سینمای جهان است.
خیزش موج جدید کرونا به نام دلتا ویروس که بار دیگر جهان را ناآرام کرده است، سینما را نیز تحت تأثیر قرار داده است. 2 هفته قبل فیلم پیری نتوانست آنطور که مورد انتظار بود از نظر گیشه فروش کند و همین موضوع نشان داد که اگر فیلمها چندان جالب و جذاب نباشند، مردم کرونا زده دنیا را نمیتواند به سینما برگرداند. تنها فیلمهایی مانند سریع و خشن، بیوه سیاه یا گشتوگذار در جنگل است که میتواند مخاطب ترسان از کرونا را به سینما بازگرداند.
گشت و گذار در جنگل در هفته اول فروش خود توانست 35 میلیون دلار فروش کند در حالی که فیلم ترسناک شیامالان با دو هفته اکران کمتر از کل فروش یک هفتهای گشت و گذار در جنگل یعنی 30 میلیون دلار فروش کرده است.
چرا این سبک از سینما برای علاقمندان به آن انقدر جذاب است و میتواند فضای سینما را تغییر دهد؟
از سفر به ماه تا رابین هود؛ سرگذشت فیلمهای ماجراجویی
قبل از هر چیز باید گفت که بدون شک در دنیای رماننویسی، این ژول ورن نویسنده مطرح فرانسوی بود که با رمانهای جالب ماجراجویی خود توانست سبک ماجراجویی را پایهریزی کند. البته نویسندگان بزرگی مانند فردوسی نیز با اشعار خود خیلی قبلتر از ژول ورن در این زمینه قلههای بزرگی را فتح کردند. بطور کلی در تاریخ، نویسندگان قصهها و افسانهها سراغ فضای ماجراجویی رفتهاند اما در سینمای غرب، بیشک ژول ورن معروفترین و اثرگذارترین آنهاست.
اتفاقاً او نیز رمانی به نام “هشتصد فرسنگ در آمازون” دارد که میتوان آن را اولین اثر ادبی و تخیلی درباره سفر و ماجراجویی به آمازون نام نهاد که در سال 1881 نوشته شده است.
ژانر ماجراجویی سابقه دیرینهای دارد و میتوان از همان سالهای نخستین سینما میتوان فیلم “سفر به ماه” ساخته “ژرژ ملیس” و ” علی بابا و چهل دزد بغداد” ساخته “فردیناند زکا” هردو محصول 1902 را معرفی کرد.
بعدتر “موجود دریایی” محصول 1926 یا “کاپیتان بلاد” محصول 1935 ادامه دهنده مسیر تولید فیلمهای ماجراجویی بودند. در ژانر ماجراجویی عناصر خاصی که با دیگر ژانرهای سینما فرق دارد دیده میشود که مهمترین آن سفر یک یا چند نفر به سرزمین و یا جای دورافتادهای برای هدفی مانند پیدا کردن شی یا چیز خاصی و یا تحقیق علمی و… است. در ادامه آنان در آنجا دچار حوادثی میشوند که آنها را وارد ماجرایی خطرناک و جذاب میکند.
در این فیلمها قارههای قدیمی، سرزمینهای فراموش شده، گنجهای بزرگ و تاریخی که زیر زمین مدفون شدهاند و دهها پدیده خاص که قدرت عجیبی در درگیر کردن ذهن مخاطب با خود دارد را مشاهده میکنیم. حقیقت آن است که ژانر ماجراجویی از آن نظر جذابیت دارد که نادیدههایی که در قصهها و افسانهها درباره آن تنها شنیدهایم را این بار برای ما تصویرسازی میکند. جدای از این سینما عرصهای است که برای تصویر کردن صحنههای نبرد، درگیریهای پرفراز و نشیب، تعقیب و گریزها بسیار مناسب است. شاید بتوان گفت آنقدر که تماشای این قبیل فیلمها در سینما جذابیت داشته باشد تماشای یک فیلم درام ساده و آپارتمانی جذاب نباشد.
ژانر ماجراجویی در ذیل خود زیرژانرهایی مانند شمشیربازی و نجات را نیز پدید آورده است. دسته اول شامل فیلمهایی است که یک قهرمان تاریخی با حماسهسازی و جوانمردی مزدوران را نابود میکند و ضعیفان را یاری میبخشد مانند “نشان زورو” ( که چندین فیلم درباره آن ساخته شده است) و ماجراهای “رابینهود” محصول سال 1938 ساخته “مایکل کورتیز”. در برخی دیگر از این فیلمها شاهزاده یا شوالیهای دنبال آزاد کردن شاهزاده خانمی است که در قلعه یا زندانی محبوس شده است قهرمان دنبال نجات شاه کشور از دست دشمنان او است. در این فیلمها قهرمانان شمشیر به دست عنصر اصلی و مهم فیلماند. فیلمهایی مانند “پادشاهی پریان” ساخته “ژرژ ملیس” محصول 1903 و “آیوانهو” محصول 1952 را میتوان نمونههایی از این دست فیلمها عنوان کرد.
دسته دوم فیلمهای نجات است؛ فیلمهایی که فرد یا گروهی با درگیر شدن با حوادث و سوانح دنبال نجات فرد یا گروهی است که در جایی در میان جنگل و یا دیگر بخشهای طبیعت دنبال گروه محبوس میشود تا آنها را نجات دهند. البته گاهی خود قهرمان مانند فیلم “127 ساعت” در حبس است و باید بتواند خود را نجات دهد.
سفر به قلمروهای گمشده و خشم طبیعت
اما با کنار گذاشتن این دو دسته به عنوان زیرژانرهای ماجراجویی که البته میتوان تقسیمبندیهای دیگری نیز برای آن بیان کرد، اصلیترین تم فیلمهای ماجراجویی که در تاریخ سینما به وفور دیده میشود، تم سفر به جنگل و ماجراجویی در دل طبیعت و مناطق گمشده و دور افتاده است. در این تم، با دقت بیشتر میتوانیم نکات مهمی را بفهمیم که در خلال ماجرا و سوانح فیلم بصورت طبیعی کمرنگ میشود. حقیقت آن است که در بیشتر این سبک از فیلمهای ماجراجویی که در آن قهرمانان به مناطق قدیمی و سرزمینهای فراموش شده سفر میکنند، همواره دشمنان و ضدقهرمانان فیلم چیزی جز خود طبیعت نیست. آتشفشانها، گیاهان گوشتخار، حیوانات وحشی، دریای طوفانی و… همه موانع و عوامل تهدید انسانها هستند. طبیعت از دست انسانها خشمگین است و آنها را موجوداتی میداند که بدون آنکه آن را بشناسند و برایش قداست قائل باشند به آن وارد شدهاند.
بنظر میرسد که ساخت فیلمهایی با این مضامین بیشتر متکی بر واکنش اخلاقگرایان و طبیعتدوستانی بوده است که در سالهای اوج تصرف انسان بر طبیعت رفتار ضداخلاقی انسان با آن را نادرست قلمداد کردهاند. این واکنشهای نخبگانی که در سطح عمومی دنیا بازتاب فراوان داشته است سوژه خوبی برای ساخت فیلمهایی با این مضمون بوده است. “کینگ کونگ” که بیشک یکی از فیلمهای معروف ژانر ماجراجویی است به صورت زیرپوستی و البته هنرمندانه به این نکته اشاره میکند که باید با دنیای وحش و طبیعت مهربان بود و با خوی استعماری با آن برخورد نکرد.
شخصیت زنی که همراه تیم فیلمبرداری به سرزمین جمجمه میرود بعد از آشنایی با قلب مهربان کینگ کونگ با او دوست میشود و میفهمد که او بر خلاف ظاهرش موجودی مهربان است. کینگ کونگ یکی از فیلمهای موفق در بازنمایی نتایج خوی تصرفگرایانه انسان نسبت به طبیعت است که منجر به خشونت شدید طبیعت به نمایندگی کینگ کونگ میشود.
کینگ کونگ یکی از فیلمهای موفق در بازنمایی نتایج خوی تصرفگرایانه انسان نسبت به طبیعت است که منجر به خشونت شدید طبیعت به نمایندگی کینگ کونگ میشود
تحریف بومیان در هالیوود
اما دنیای صنعت فیلمسازی آمریکایی با استدیوهای فراوانی که مانند قارچ یکی بعد از دیگری از زیر خاک هالیوود سر میزد، چندان به این رویکرد توجه نداشت و تلاش کرد تا با دستمایههای جالب و جذاب ماجراجویی تنها فیلمهای گیشهپسند و آبکی بسازد که اتفاقاً بر خلاف رویه فیلمهای قبلی خود را ذیحق میداند که با سفر به مناطق گمشده و زیر زمین و… هرچه بر سر راهش سبز میشود را نابود کند. در این میان بومیهایی که در سرزمین مادری خود زندگی میکنند همگی به عنوان بدمنهای فیلم قلع و قمع میشوند. آنان یا همگی جنزده و شیطانیاند یا آنقدر وحشی و ضدانسان که باید از صحنه روزگار محوشان کرد. مانند آنچه که بر سر سرخپوستان در فیلمهای وسترن آمد.
یکی از این فیلمها که اتفاقاً کارگردان مطرحی مانند “گریفیث” سازنده فیلمی چون “تولد یک ملت” 1915، ساخته است “نبرد در الدربوش گولچ” است که بصورت روشنی تصویری وحشی و خشن از بومیان سرخپوست آمریکا نشان میدهد.
فیلمهایی مانند آمازونیها، شکارچیان آمازون، گنج آمازون، بربرها و… تنها بخشی از فیلمهایی هستند که بومیان را چهرههایی مخوف و وحشتناک معرفی میکند.
متأسفانه این نگرش در جریان فیلمهای ماجراجویی غالب شد و بجای آنکه این حقیقت گفته شود که تاجران برده، استعمارگران، شکارچیان و عتیقهجویان برای رسیدن به مقاصد و متامعشان در سرزمینهایی مانند آفریقا و آمازون مانند گاوچرانهای آمریکایی چه جنایاتی را نسبت به بومیان آن سرزمینها مرتکب شدهاند، همه آنان را وحشی و شیطانزده معرفی میکند مانند فیلمهای “ایندیانا جونز” که رسماً به سرزمین طلسمشدگان سفر میکند.
طلسم شدگی یا جنزدگی نیز در این فیلمها از اصلیترین عناصر شناختی آن هستند. اگر فیلم “موگلی پسر جنگل” را دیده باشیم، نیز بطن و عمق قلعهها و محلهای مسکونی قدیمی دچار طلسم است. فیلمسازان هالیوود و استدیویی از سویی برای سرپوش گذاشتن بر این جنایات بزرگ و از سوی دیگر برای جذابیت بیشتر سینمای خشن و حادثهای، فضای زندگی بومیان را شیطانی کنند تا قهرمانان بزرگ بتوانند بیشتر خود نمایی کنند و اصل ماجرا تحریف شود. اینگونه بومیانی که صاحبان اصلی سرزمینهای تاریخی و قدیمی و ناشناخته دنیا بودند، بعنوان دشمنان تمدن و ترقی شناخته میشوند و سر به نیست.
باید گفت جریان فیلمهای ماجراجویی که در ابتدا دارای مضمونی بکر و انسانی بود خیلی زود اینچنین تم سودجویانه و غیرانسانی به خود گرفت و به مسیری رفت که تا سالها ادامه داشت و دارد.
فیلمهای هالیوودی با زشت و منفور نشان دادن بومیان جنایات سرمایهداران علیه آنان را تحریف کردند
اما کمکم سینما متوجه شد که ادامه دادن این رویه دیگر قابل قبول نیست و بیشتر منجر به آبروریزی هالیوود در دنیا میشود؛ چند نفر حاضرند که باور کنند بومیان تا این حد وحشی، خشن و ضد اخلاق و تمدناند در حالی که مستندات تاریخی فراوانی دال بر تمدن، فرهنگ و آداب و رسوم میان آنان منتشر شده بود؟
بنابراین از اینجا به بعد فیلمهای ماجراجویی با دوستی میان قهرمانان چشمآبی و مو بلوند با بومیان، فضای قبلی را تغییر داد و شکل دیگری در ظاهر برای خود ترسیم کرد. حالا بومیان در کنار قهرمانان اصلی بیشتر حکم پیادهنظامهای بیمصرفی را دارند که صرفاً در فیلم کمکهایی را برای پیشبرد داستان میکنند و عموماً خیلی زود از صحنه حذف میشوند تا قهرمان واقعی سفر خود را برای پیدا کردن گنج بزرگ ادامه دهد.
در برخی از آنان البته تلاش شد تا به نوعی حتی از بومیان دلجویی شده و تصویر انساندوستانهای از هالیوود به دنیا عرضه شود. یکی از نمونههای این فیلمها “آخرین موهیکان” ساخته مایکل مان محصول سال 1993 است.
فیلمهای امروزین ماجراجویی نیز ملهم از همین مسیر قبلی است. داستانها که بیشتر تاریخیاند تا فضای فیلمهای قدیمی را تداعی کنند، عموما دارای یک دانشمند، یک مرد قوی و یک بلدچی است که دنبال پیدا کردن گنجی در اعماق جنگلهای آمازون و یا زیر زمیناند. با اینکه بومیان فیلمهای جدید مانند سری قدیمی فیلمهای ماجراجویی به وضوح و بهصورت مستقیم وحشی و طلسمشده نیستند، اما هنوز به عنوان شخصیتهایی تهدیدآمیز و خطرناک قلمداد میشوند. محیط طبیعت و قلمروی زندگی آنان نیز دوباره جنزده و خطرناک است. جمله “دواین جانسون” بازیگر فیلم “گشت و گذار در جنگل” به عنوان یکی از تبلیغات فیلم نمونه خوب و تازهای برای این مفهوم است: هرچیزی که در اینجا میبینید میخواهد و میتواند شما را بهقتل برساند.
جالبتر اینکه در این فیلمها گنج بزرگی وجود دارد که خاصیت شفابخشی، جاودانگی و دیگر خاصیتهای خاص و عجیب و مهمی دارد که نباید در میان بومیان و قلمروی زندگی آنان باشد بلکه باید از چنگ آنان بیرون آورده و به دستان دانشمندان مترقی و نخبه دانشگاههای انگلستان و آمریکا برسد. اما تمام این استعمار و تصرف انسان جدید در فیلمهای ماجراجویی، کاملاً زیبا و جذاب ترسیم شده و مخاطب این حق را به آنان میدهد.
البته در برخی از فیلمهای ماجراجویی تلاش شده است تا این نگاه حذف شود و بجای آن بار دیگر دوستی با طبیعتهای تمدنهای کهن و بومیان آن نشان داده شود. اشیای گرانبها باید به جای اول برگردانده شوند تا نظم طبیعت و وحدت آن حفظ شود تا خشم و عصبانیت طبیعت فوران نکند.
در هر حال ژانر ماجراجویی یک فضای جذاب و عالی برای سینما و فیلمسازی است که نشان داده هنوز مخاطبین سینما دوست دارند دنیای خیال، سفر و چرخش در جاهای دیده نشده و افسانهای را که در دنیای واقعیت نمیتوان دید تماشا کنند. سینمای ایران نیز میتواند با تکیه بر داستانهای جالب و پر فراز و نشیبی مانند داستانهای شاهنامه و یا عطار نیشابوری و دیگر قصههای مهم و بزرگ بومی ما فیلمهایی جذاب و پرفروش بسازند که در تاریخ سینما ماندگار شود.